بعضی وقت ها آدم تو روزنامه ها چیزهایی میخواند که می شه ازش تحلیل های جالبی در اورد و از همه مهمتر میشه با هاش خیلی چیزها رو زیر سوال برد.مثلا همین روزنامه خراسان در شماره روز یکشنبه 23 آبان امسال به بررسی معضل طلاق در ایران پرداخته و اشاره میکنه که 45 درصد طلاق ها مربوط به افرادی میشه که قبل از ازدواج با هم دوست بودند.البته این روزنامه اشاره نمیکنه که آیا این افراد فقط به خاطر دوستی و شناخت قبل از ازدواج از هم جدا میشوند یا نه عوامل دیگری مثل بیکاری,تورم اقتصادی,افزایش اجاره مسکن و سایر مشکلاتی که بعد از ازدواج به خانواده ها تحمیل میشه و ربطی هم به دوستی و این جور چیز ها نداره از هم جدا میشن.حالا بیام فرض رو بر این بگیریم که این روزنامه داره درست میگه و این افراد فقط به خاطر دوستی قبل از ازدواج از هم جدا شدند.بنابراین سوال بعدی که پیش میاد اینه که طبق ادعای این روزنامه آیا 55 درصد طلاق ها در ایران به خاطر عدم دوستی در قبل از ازدواج(شما بخوانید همون ازدواج سنتی)است؟
به هر حال وقتی ما داریم دو تا چیز رو با هم مقایسه میکنیم ,باید از شاخص ها و سنجش های یکسانی استفاده کنیم.قطعنا نمی توانیم بگیم که این 45 درصد را براساس آشنایی و دوستی قبل از ازدواج بررسی کنیم و 55 درصد دیگر را با شاخص هایی دیگر.در ضمن اگر آشنایی های قبل از ازدواج اینقدر در در بی ثباتی زندگی نقش داشتند پس کشورهای اروپایی باید درصد طلاقشون خیلی بیشتر از ایران باشه,در حالی که طبق آمار ارائه شده توسط معاون حقوقی و مجلس ثبت و احوال کشور ,میزان طلاق در کشور ما با کشورهای توسعه یافته فاصله زیادی دارد و داره بی رقیب میتازه.در واقع میزان طلاق در ایران هشت برابر کشورهای دیگر است.طلاق فرایند پر هزینه ای برای فرد و جامعه است,در این نکته شک نمیکنیم.اما سوال مهم این است,آیا معضل کثرت اتفاق افتادن فعل طلاق است یا وجود شرایطی که به این اتفاق منجر میشود؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر