تقریبا 10 سال پیش بود که با شل سیلور استاین از طریق کتاب لافکادیو آشنا شدم, شاعر عشق و لبخند و آزادگی و متولد شیکاگو. وی که در دوران زندگی اش در رشته های زبان انگلیسی ، هنر و افسری تحصیل کرده بود پس از سربازی اجباری و سخت خود رو به شعر و کاریکاتور آورد و حتی مدتها به عنوان یک خواننده فعالیت می کرد .شل که در دل خود داغ از دست دادن دخترک 11 ساله اش را داشت در ایران بیشتر با اشعار و قطعات ادبی خود مشهور است .قطعاتی که گاه نشاندهنده ی تعهد اجتماعی شاعر است و گاه نبوغ او را در شیطنت های ادبی.معروف ترین آثار سیلور استاین، آثاری است که او برای کودکان نوشته است، هر چند بیشتر آثار او در گروه سنی خاصی نمی گنجد و به نظر می رسد که همه آدمها در هر سنی می توانند مخاطب او قرار بگیرند.اشعار او، در عین برخورداری از عنصر طنز، صریح، ساده و تکان دهنده هستند و هر یک، جنبه ای از زندگی را از بعدی جدید، به نمایش می گذارند. بعدی که با نظریات شناخته شده فلسفی، روان شناختی و جامعه شناسی کاملاً تفاوت دارد و نوع نگاه و فلسفه جدیدی را به زندگی مطرح می کند.برخی بزرگ ترها سیلوراستاین را بخشی از وجود خود می دانند. چرا که حرفهای ناگفته آنها را با زبان طنز بیان می کند. یکی از لقب هایی که در مورد سیلوراستاین داده شده این است: مردی که کودکی اش را در چمدانی با خود می برد.
در اینجا می توانید با برخی از ویژگی های داستان لافکادیو اثر سیلور استاین آشنا شوید.
برخی از اشعار شل سیلور استاین:
دوستی
راهی کشف کرده ام
که برای همیشه با هم دوست باشیم
این راه خیلی ساده است:
هر چه من میگویم,انجام بده.
عكس توی آب
هر وقت توی آب یه آدمی رو می بینم كه سروته وایساده
نگاش می كنم و هرهر می خندم
گو اینكه نبایست اینكارو بكنم چون شاید توی دنیای دیگه ای در زمان دیگه ای در جای دیگه ای چه بسا درست وایساده همون آدم
و این منم كه سروته وایسادم !
هر وقت توی آب یه آدمی رو می بینم كه سروته وایساده
نگاش می كنم و هرهر می خندم
گو اینكه نبایست اینكارو بكنم چون شاید توی دنیای دیگه ای در زمان دیگه ای در جای دیگه ای چه بسا درست وایساده همون آدم
و این منم كه سروته وایسادم !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر